• چهارشنبه ٦ اسفند ١٣٩٩-١٩:٣٩
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ٢٠٨٦١
احمد مسجد جامعی

استمرار پایداری مردمی

ایران یک کل اســت که وقتی آن را ذیــل عناوینی قرار می دهیم گفته می شــود معماری ایرانی، هنر ایرانی، شهرسازی ایرانی، تمدن ایرانی. اما ایران بزرگ تر از همه این اجزاست. در گزارش های رسمی تاریخی دوره ها را به نام سلسله ها ثبت و ضبط کرده اند مثال گفته اند دوره پهلوی، دوره قاجار، دوره صفویــه اما ایران از این عناوین هم بزرگ تر است؛ یعنی حتی زمانی که دولت مرکزی نبوده، ایران بوده اســت مثال همزمان با سال های حکومت اشــغالگر مغول یا دوره ایلخانــان یا حتی جنگ جهانــی اول که ایران درگیــر بیماری های خطرناک و قحطی های گسترده شد و به واقع دولتی وجود نداشت.

پلیس جنوب نیروی نظامی انگلیس در مهم ترین قسمت های ایران مستقر شــد و در واقع حافظ منافع بریتانیا در بخش بزرگی از ایران بود و روس ها هم که بارها در خطه شــمال ایران نیرو پیاده کردند و حتی دولت عثمانی تا نزدیکی های قزوین پیش رفت. اگر مثال امروزی بزنیم، از مدرســه ای در نزدیک میدان شوش در تهران می گویم که در مهر ۱۳۲۰ افتتاح شد؛ یعنی در اوج بی دولتی و اشغال ایران به وسیله قوای متفقین در جنگ جهانی دوم. این اســتمرار پایداری ایرانی از کجاســت، بیش از آنکه ریشه در دولت ها داشــته باشد، وابسته به مردمانی است که در این سرزمین زندگی می کنند. بــه یک نمونه دیگر اشــاره کنم؛ ایران در ســرزمینی خشــک و نیمه خشک قرار گرفته، از این رو ساکنان آن شیوه هایی را برای غلبه بر محدودیت ها و مشکلات اندیشــیده اند، نه برای غلبه بر طبیعت بلکه همراه با طبیعت برای کاهش مشکلات معیشت. قنات راهکار دسترســی به آب در این جغرافیاســت اما تفاوت آن با چاه عمیق در همین همراســتایی با طبیعت اســت.

می دانیم که ســفره های زیرزمینی آب در حال پایین رفتن است. زمانی در همین تهران با حفر یک چاه معمولی به آب می رســیدیم؛ اما هر چــه تعداد چاه های عمیق بیشتر شد دسترسی به آب شیرین و گوارا کمتر شد. کار قنات تنها آبرســانی نبود بلکه مدیریت هوای خنک با کمک بادگیرها و آب انبارها انجام می شد و هر سه اینها به واسطه نگرش و دانشی معمارانه میسر بود. قطر دیوارها و مصالح به کارگرفته در آن باعث مدیریت گرما و ســرمای هوا می شد. معماری طاقی شکل خود زمینه ســاز جابه جایی بیشتر هوا بود که قدیمی ترین آن بخشی از طاق کســری در تیســفون دیــروز و بغداد امروز اســت که گدار فرانسوی آن را دســتمایه ساخت سردرموزه ایران باستان قرار داد. گرمای کرسی در زمستان و سایه دیوارهای بلند کاه گلی در تابستان مایه پناه مردمان از گزند ســرما و گرما می شد. طراحی کوچه ها به شکلی بود که ارزش سایه از بین نرود. همه اینها بر اساس رفتارهای مردم مدار شکل یافته بود و محور این کارها فهم مشترک مردم از زندگی و شرایط طبیعی بود که نسل به نســل و سینه به سینه انتقال می یافت و قدرت تحمل نامالایمات محیطی و غیر محیطی را فراهم می کرد.

در این نوع تاب آوری مشارکت انسان با انسان و هماهنگی انسان با طبیعت رکن اساســی است. طراحی مســیل ها به شکلی بود که ســیل موجب تخریب هیچ پلی نمی شــد. پل های تاریخی ایران تا زمانی زیســته اند که در مسیل آنها تصرفی نشده بود. گفته می شود در سیل های اخیر آنچه تخریب شد پل های جدید بود یا پل هایی که در مسیل آنها تصرف شــده بود یا رودخانه هایی که با دست اندازی انسان ها بخشی از خانه هایشان از میان رفته بود. ایران کشــور پرنعمتی بوده و هست که مردمانش فهم و توانایی اســتفاده از این موقعیت را داشته اند و از آن بهره می بردند. کفش چرمــی مردان نمکی از قرون پیشــین تفاوت چندانی با کفش های تولیدی امروزی ندارد و نشان از صنعت چرم و دوخت ودوز و برش در آن روزگاران می دهد. حال دیگر از آن شــهرها خبری نیســت؛ قنات ها جای خود را به چاه هــای عمیق داده اند، معماری های پیشــین فراموش شــده اند، شهرها ابعاد گســترده ای یافته اند، جمعیت متراکم شده، دولت ها که زمانی جز در نگهداری و حراست از مرزها و امنیت شهرها کاری نداشــته اند، همه کاره شده و مردم را به حاشیه رانده اند.

در ایران با درآمدهای وســیع نفتی دولت های اقتدارگرا تقویت شدند که خود را بی نیاز از مردم می دانســتند. دولت هــا بدون حضور آنها تصمیم می گرفتند. نتیجه این فرآیند چیســت؟ ازجملــه کاهش تاب آوری است، راه حل کدام است؟ بازگشت به مردم، چگونه؟ گزارشــی از مطالعات اجتماعی جایکا درباره میزان آسیب پذیری و تاب آوری شــهر تهران در دست است. این مطالعه ابعاد مختلفی دارد که من تنها به یک وجه آن می پردازم. بر اســاس این گــزارش اگر زلزله ای با قدرت ۶ ریشــتر و بیشــتر در یکی از گســل های شــمالی یا جنوبی تهران اتفــاق بیفتد، غیر از تلفات زیاد امکان امدادرســانی از بیرون دست کم تا سه روز مقدور نیســت؛ زیرا که زیرســاخت های ارتباطی در چنیــن حالتی به طور گســترده تخریب می شود، از این گزارش بگذریم تجربه همین زلزله اخیــر با قدرت زیر ۵ ریشــتر در تهران نشــان داد که عمال حتی اگر زیرساخت های ارتباطی آســیب نبینند، هرگونه جابه جایی به دلیل اســتقرار انبوه جمعیت در بزرگراه ها، خیابان هــا و میدان ها مختل می شــود. در چنین شــرایطی عمال امکان امدادرســانی فراگیر و از بیرون وجود ندارد تنها جایگزین آن امداد محله ای و از درون است.

این درون کجاســت؟ آنچه به آن محله می گوییم؛ به واقع مردم هر محله خود باید به کمک همدیگر بشــتابند و چشم امید، دست کم در کوتاه مدت، به دیگران نداشته باشند. مدیریت شــهری در چنین شرایطی به تنهایی قادر به ایفای هیچ نقشــی نیست. اگر این را بپذیریم، توانمندســازی محالت و ساکنان امــری یکباره و دفعی و هیجانی نیســت بلکه ایــن انتقال قدرت و تجربــه کم کــم و در طــول زمان صــورت می پذیرد. حــاال اگر این ظرفیت ها ایجاد نشده باشد این مردم نه تنها آسیب بیشتر می بینند بلکه از ایفای نقــش باز می مانند. این همان تــاب آوری اجتماعی است.

در شهری به گستردگی تهران با بیش ار ۳۵۰ محله و ۸ میلیون جمعیت و با این تنــوع فرهنگی-اجتماعی یک رویکرد یا یک نهاد و ســازمان به تنهایی امکان عمل موثر ندارد؛ مگر آنکه در شــبکه ارتباطی متقابل و گســترده ای جای خــود را تعریف کند و از نهادی تصمیم گیر به نهادی تســهیلگر و زمینه ساز تغییر کارکرد دهد و به شکل گیری و تقویت نهادها وسازمان های محلی همت گمارد؛ زیرا کــه تاب آوری بدون حضور و مشــارکت موثر مردم شــعاری بیش نیست. این رویکرد بر بعضی از پیش فرض ها و ارزش ها مبتنی است که مهم ترین وجه آن آموزش اجتماعی با گرایش محله محوری است. در چنین حالتــی راهبرد یا راهکار با توجه بــه واقعیت های محله اتخاذ می شــود و نقش هــای اصلی در تصمیم گیــری به نهادهای محله ای و محلی واگذار می شود. بــه هر حــال در گذشــته، این نقش مــردم بود که بــه افزایش تــاب آوری منجر شــد و امروز با بازگشــت به همیــن اصل امکان بالابردن تاب آوری وجود دارد.

منبع: ویژه نامه شهر و شورا شرق

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: