ایجاد سمن های غیر وابسته قدرتمند، نیاز شهر تهران است
ایجاد سمن های غیر وابسته قدرتمند، نیاز شهر تهران است
شايد در گذشته نيازها و سليقهها بيشتر شبيه هم بود، ولي اکنون و در دنياي کنوني ديگر اينطور نيست. وقتي جامعه اکنون ايران را مقايسه کنيم با جامعه حتي 20 سال گذشته، تنوع حرف اول را ميزند. ديگر نميتوان روي يکدستي نيازها و سليقهها حساب کرد و مديريت يکسويه آساني را به اجرا گذاشت.
اين گوناگوني مطالبات و خواستهها را در سطح مديريت شهري 21 نفر نمايندگي ميکنند. بخش مهمي از وظيفه اين گروه 21نفره، شامل سه بخش است؛ شناسايي نيازهاي کلي و جزئي گوناگون جامعه شهري، انتخاب راهحلهاي علمي و مطالعهشده براي آن نيازها از بين راهحلهاي ارائهشده از سوی شورا يا شهرداري و در نهايت ابلاغ به شهرداري و نظارت بر اجراي آن.
در اين کلانشهر پرجمعيت و پيچيده که مملو است از مطالبات اقتصادي، اجتماعي، هنري، حملونقلي، بهداشتي و...، اگر تعداد اعضاي شوراي شهر 10برابر هم باشد و مانند برخي کلانشهرهاي جهان به 200 نفر هم برسد، بازهم نميتوان ادعا کرد اين پارلمان شهري بزرگ، توان اشراف و حل همه مطالبات را داشته باشد.
مشکل فقط تعداد افراد پارلمان يا تعداد واحدهاي مطالعاتي و عملياتي شهرداري نيست.؛ بخش ديگر مشکل اين است که چه کسي، در کدام طرف ميز قرار دارد؟ منِ شهروند، روزي که آنسوي ميز هستم، يعني سوي شهروندي، منافع، مطالبات و مسئوليتهايم بهگونهاي است و وقتي بهعنوان عضو شورا انتخاب ميشوم و به اين سوي ميز ميآيم، محدوديتها و مسئوليتهايم بهگونه ديگري ميشود.
از آنجايي که پارلمانها و اعضاي آن هميشه اين دوگانگي «سوي ميز» را در ذات خود دارند، نظامهاي توسعهيافته و تمرينکرده پارلماني دنيا، به اين تجربه بارها و بارها رسيدهاند که به صرف داشتن پارلمان نميتوان پاسخگوي جوامع پيچيده امروزي بود. اين است که اکنون پارلمانها صرفا يک حلقه از زنجير دموکراسي محسوب ميشوند و البته سمبل آن و نه مثل سابق، تنها ابزار دموکراسي يا تنها ابزار رسمي و قدرتمند اعمال مطالبات متنوع مردمي.
حلقههاي ديگر اين زنجير را خود مردم تشکيل ميدهند با نهادها و سازمانهاي مردميشان؛ سازمانهاي بزرگ و کوچک مردمي که هرکدام حول موضوعي و بنا بر دغدغه و مطالبهاي شکل ميگيرند؛ دغدغهاي محلي يا دغدغهاي وسيعتر؛ دغدغهاي هميشگي يا دغدغهاي موقتي.
اين سازمانها مردمي (مردمنهاد) خواهند بود که ميشوند حلقههاي بلافصل پارلمان با مطالبات، معضلات و دغدغههاي شهري شهروندان و پارلمان نيز حلقه وصل و محل انتخاب پيامهاي اين سازمانها و گروههاست به سيستم اجرائي.
قدرت اجرائي پارلمان شهري بالاست، ولي قدرت شناسايي مطالبات شهري آن و نيز انتخاب راهحل آن، پايين است. بخشي به دليل تعداد کم و بخش ديگر آن به دليل پارادوکس «سوي ميز». براي رفع اين نقيصه، چارهاي جز شکلگيري و تقويت حلقههاي مردمي نداريم؛ گروهها و سازمانهاي مردمنهادي که هيچ وابستگيای به دولت يا پارلمان شهري ندارند و زيستِ پايدار خود را دارند؛ وگرنه آنها هم دچار دوگانگي «سوي ميز» خواهند شد و کارکرد خودشان را از دست خواهند داد.
در مديريت شهري کلانشهر تهران، در هرم تصميم، قاعده آن، اکنون تقريبا خالي است. قاعده اين هرم را سمنها بايد پر کنند. بسيار بيشتر از آنچه اکنون هست و شهروندان با تشکيل اين سازمانها و وصل آنها به پارلمان شهري يعني شورا، زنجيره دموکراسي، يعني زنجيره اعمال مطالبات متنوع مردمي را کامل کنند تا هرم تصميمسازي نيز کامل شود و اين ماشين مديريت شهري، کار خود را درست و با کمترين اشتباه انجام دهد.
اين موضوع، دقيقا مسئوليت مردم است. تشکيل اين سمنهاي فعال، مسئوليت شهروندان است. در کلانشهري مانند تهران، وظيفه و مسئوليت شهروندان، در حد زبالهنريختن در خيابان يا اعلام گزارش به 137 نيست، بلکه بسيار بالاتر از آن و مشارکت در پروسه مديريت شهري است و مسير آن از ايجاد سمنهاي غيروابسته و قدرتمند ميگذرد.